Information معلومات




بزرگ احمد شاه بابا درانی

امپراتور افغانستان


احمد شاه درانی در 1720 میلادی به محمد زمان خان ابدالی و همسرش، Zarghoona Alakozai متولد شد. پدربزرگ او Doulath خان و خان ​​Sarmasth از قبیله Atdali، یکی از دو قبیله حاکم قندهار بود. یکی دیگر Ghilzi است. اعتقاد بر این است محل تولد خود را به هرات. بسیاری از Dunmis وجود دارد از قندهار مهاجرت کردند.احمد شاه بالا رفتن به قدرت در سال 1745 میلادی آغاز شد و پادشاهی افغانستان مدرن است. او بیش از شهرستانها در ایران، پاکستان، هند و ترکستان روسیه برای حدود 26 سال حکومت کرد. کسانی که excifing شد سال ofpolitics، جنگ و فتح. او در سال 1771 بعد از میلاد مسیح در سن 5 1 درگذشت.احمد شاه در قندهار از آن خانواده و قبیله اش سرچشمه خاک سپرده شد. قبل از رسیدن به قدرت، شاهHUSSIEN هوتکی از قبیله Ghilzi حاکم این کشور است.احمد شاه و برادرش، Zulfakar خان، شاه HUSSIEN در قندهار در سال 1738 میلادی / L 149 هجری قمری در این زمان زندانی شدند، نادر افشار ایران علیه شاه هوتکی افغانستان، با کمک قبایل دیگر رقیب نقل مکان کرد. ابدالی ایرانیان قندهار aftertwo سال ofstruggle به دست گرفت. او دولت افغانستان از خاندان هوتکی به پایان رسید. به زودی فارسی نادر شاه آزاد احمد و برادرش، Zulfakar خان، از زندان است. نادر برنامه ریزی برای دو برادر بودند با این امید که آنها را ابزاری در پیشرفت های نظامی آیندهایرانیان در افغانستان است. تحسین نادر برای برادران با استعداد افغان رشد خود ادامه داد. هدیه و نعمت ویژه او عطا-روی آنها. در یک زمان کوتاه احمد شاه به رتبه کلی پیشنهاد شد و سر از یک هنگ بیگ افغان ابدالی از خدمت در سپاه نادر شد. احمد شاه در تمام این مدت با نادر فارسی، تقریبا شش سال تحت نظارت مستقیم خود و شرکت نزدیک بود. مورخان دولت است که یک بار نادر شخصا احمد شاه گفت: ... "که بعد از من به شما یک حاکم بزرگ است."برخی از مورخان گزارش می دهند که نادر افشار باعث قتل متعدد، خونریزی، و فرهنگ و منابع افغانستان به چنین درجه که هیچ کس نمی تواند این اقدامات بی رحمانه فراموش بین برد. تنها سود احمد شاه از نادر افشار به دست آورد آموزش نظامی خود و تجربه اداری بود.با توجه به مورخ ایرانی Jehan به Kushayi نادری، نادر افشار به دلیل فعالیت های ofhis بی رحمانه و خونریزی بیمار روانی تبدیل شد. با استرس و سردرگمی او می تواند هر کسی در اطراف او اعتماد ندارند. او بی رحم شد و شروع به کشتن ژنرال ها و / یا رئیس خود را از قبایل خود (Afsharis و Kizilbashis).مردم در اطراف او توسط دولت ترس خود را از ذهن مشکل شد.در نهایت، نادر Buelli، برادر او، همراه با کمک از بسیاری دیگر رسم یک کوپه در برابر او. طرح موفق و نادر افشار در شب به قتل رسید که احمد شاه افغان بود اطراف نیست. بدن او در سپیده دم در حیاط ارتش در Fatheh آباد مشهد پیدا شد. به این ترتیب، امپراتوری قدرتمند ایران به پایان رسید.به محض این که احمد شاه گزارش او محافظت خانواده و فرزندان نادر یافت، به طوری که هیچ کس آسیب برساند و یا رسوا هر عضو به وسیلة خانواده سلطنتی. در قدردانی از این خدمات با ارزش و صداقت، همسر نادر احمد شاه معروف و مهم ترین کوهی نور (به معنی "کوه نور") الماس است که در حال حاضر در اختیار خانواده سلطنتی بریتانیا ارائه شده است.بلافاصله، احمد شاه و سربازان خود را به قندهار، میهن خود عقب نشینی کردند. او همه قبایل تحکیم وحدت ملی و برای انتخاب یک رئیس دولت در اسرع وقت تماس گرفت. پس از مبارزات سخت در برابر رقبای او به نام سیستمی ابداع تشکیل سنتی ملی لویه Jirgah افغانستان (شورای بزرگ ملی). برای نه روز بحث های جدی در میان نامزدها در Argah برگزار شد. احمد شاه توسط برای خود مبارزه نیست در آخرین صابر شاه، رئیس مذهبی ساکت نگه داشته، از ofhis پناهگاه آمد و قبل از آن در Jirgah ایستاد و گفت: او در بر داشت هیچ کس شایسته برای رهبری به جز Ahmah شاه. او قابل اعتماد ترین و با استعداد برای این کار است. او برکت و رحمت صابر برای نامزدی بود چرا که تنها شانه های او را می تواند این مسئولیت را حمل کند. رهبران اتفاق آرا موافقت کردند. احمد شاه عالی پدید آمده است، به دست آوردن عنوان پادشاه الدور-I-Durran (مروارید مروارید).در سال 1747 میلادی / I 160 هجری، به یک ملت واقعی متشکل از تمام قبایل برای اولین بار تاسیس شد و افغانستان نامیده می شد. عنوان قبیله ای احمد شاه ابدالی به درانی تغییر کرد و بابا، پدر ملت نامگذاری شد. ثروت های سیاسی خود را افزایش یافت و افزایش یافت. او قدرت خود را به هند در شرق در غرب و به سمت شمال به رودخانه محورها افزایش یافته است، به ایران است. از آنجا که جوانان خود، احمد شاه مورد نظر دائمی،مستقل، متحد و قوی افغانستان خواهد بود که برای پیشرفت ملی آماده و با همسایگان خود آشفته شد.در سال 1748 میلادی، احمد شاه بابا واگذار برادرزاده اش، M. لقمان خان، در قندهار. او و جنرال سردار Jehan به خان به غزنی، کابل، جلال آباد و پیشاور سفر کرد.این شهرستانها بدون مقاومت به حکومت او سقوط کرد. Govemor ناصر خان، که در این مناطق حاکم بود، موفق به فرار به لاهور، هند او himselfin منطقه اعلام کرده بود از نادر افشار در ایران به قتل رسید.احمد شاه ساکنان پیشاور را تشویق به پیوستن تحکیم امپراتوری افغان و کمک به برادران خود در فتح هند که در آن برادران مسلمان که توسط حاکمان Maghul سرکوب شدند. دعوت عاقلانه به طور مشترک توسط این افراد پذیرفته شد. Ahmah شاه سفر خود به لاهور افزایش یافته است. عبور از سند او حمله کردن و مناطق اطراف آن را تصرف کردند. فرماندار ofPunjab، شاه نواز خانفرار به سوی دهلی اما احمد شاه به دنبال داشت. حاکم ایل افغانستان 1،000،000 ارتش از Maghul توسط ژنرال میر منو در Manpur بر روی رودخانه Siltig انجامیده است. مبارزه شدید منجر به تلفات سنگین در هر دو طرف. در نهایت، احمد شاه صلح پیشنهاد شده توسط سوار دهلی پذیرفته شده است. او به قندهار عقب نشینی به تقویت ارتش خود را. او وجود دارد به زندان برادرزاده غیر قابل اعتماد خود را که در غیاب پادشاه استقلال را برعهده گرفت.در 1162 ق، احمد شاه ساخته شده یک سفر دوم با ارتش تازه خود را به دیدار میر مانو در پنجاب. این بار فرماندار پنجاب تصمیم به مبارزه نیست. او به قدرت در افغانستان ارسال درخواست صلح. او پرداخت روپیه پذیرفته شده است. 140،000 نقد و مربوط به ارسال مالیات سالانه مشخص شده به قندهار، افغانستان. برای صرفه جویی در پادشاهی خود را پادشاه Maghul در دهلی نو از رود سند واگذار تمام سرزمین غرب به افغانستانامپراتور. در بازگشت خود Alunad شاه میر منو به عنوان فرماندار پنجاب منصوب.ورود به خانه در قندهار، احمد شاه یکی دیگر از توطئه علیه او کشف کرد. این بار نور محمد خان سلیمان خیل، یکی از نامزدهای ناموفق شیر Surklfs بازدید کنندگان لویه Jirgah رهبری قندهار ادعا کرده بود.نور محمد به همراه چند تن از دستیاران او مانند از Kado خان، محبت نیوز، عثمان و دیگران را عزل و کشته شدند.در راه خود را از پنجاب به قندهار، احمد شاه توسط رهبران محلی خواسته شده بود به قبول رهبری قبایل پشتون در دره غازی خان، دره اسماعیل خان، و براهویی کلات. این مناطق در نتیجه با سرزمین های افغانستان پیوستند.در 1163 ق، احمد شاه با 25،000 سرباز را به رایگان هرات از حکومت فارسی نقل مکان کرد. در اینجا امیر علمخان، یک عرب محلی، حاکم شد به شهرستان برای شاهرخ، حاکم خراسان. هرات توسط ایرانیان در برابر افغانستان تقویت و حمایت سر می برد. پس از نه ماه محاصره، احمد شاه به طور مستقیم در یک نبرد تلخ و خونین درگیر تا شهرستان افتاد به دست افغانستان است. امیر خان به فرار آلنمشهد. احمد شاه درویش علی خان هزاره به عنوان والی هرات منصوب کرد. پادشاه افغانستان پس از آن به مشهد، پایتخت شاهرخ، که در حال حاضر توسط امیر علم خان کمک کرده بود، در کنترل قلمرو خود اقدام است. احمد شاه هر دو ofthem را شکست داد. در حالت دوم در مبارزه در خارج از شهرستان کشته شد. احمد شاه شاهرخ عفو بدلیل نابینایی اخیر خود و تصور قوی جوانان خود است. او همچنینمنصوب به عنوان حاکم مشهد. پادشاه افغانستان پس از آن به عنوان حاکم از مشهد منصوب. پادشاه افغانستان پس از آن به نیشابور اقدام اما به قندهار عقب نشینی به دلیل زمستان شدید و تقویت ارتش خود را.در راه بازگشت به هرات، احمد شاه واگذار وزیر او، شاه Walikhan، با یک نیروی مسلح از 10،000 به دست آوردن مجدد و سازماندهی شمال افغانستان است. شاه Walikhan با موفقیت انجام ماموریت. او تمام شهرستانها متصل به پادشاهی جدید ofAhmad شاه، بیشتر وحدت افغانستان است.شمال شامل ها Marva، میمنه، Andkhuoi، شبرغان، Bulkh، Tashkurghan، ایبک، بامیان، Hazarajath، کندز، Kataghan، بدخشان، خان آباد و Asterabad. مدیران و کنترل کننده های جدید به کار forAhmad شاه نصب شده است. پادشاه افغانستان همچنین جنرال سردار Jehan به خان در سمت چپهرات با 5،000 سرباز برای تضعیف هر قیام توسط نیروهای فارسی در مناطق اشغال شده از هرات.اوایل در سال 1751 AD / من 164 هجری قمری، احمد شاه به نیشابور برای بار دوم حمله به شهرستان با توپخانه سنگین سوار. عکس های از یک توپ 500 پوند از کار اخراج شدند. عکس های مردم نیشابور که به احمد شاه ارسال به راحتی می ترسم.در بازگشت به خانه خود را احمد شاه حال برای نشان دادن نیروی خود را دوباره به شاهرخ که به نفع عفو خود را فراموش کرده بود. در این نمایش قدرت شاهرخ شکست خورده بود. احمد شاه دوباره سخاوت خود را انتخاب دوباره ی کور شاهرخ به عنوان حاکم خراسان اعمال می شود. تنها این بود که شرایطخراسان می شود تثبیت و بخشی از پادشاهی افغانستان در نظر گرفته.در حالی که احمد شاه بود مشغول مبارزه در Persia.and تحکیم شمال افغانستان، میر منو با استفاده ازفرصت برای مذاکره با مغول در دهلی نو، در برابر افغان ها حمایت می کنند. پس از آن او حاضر به پرداخت مالیات به حاکم افغان در قندهار. به همین دلیل و برای بار سوم احمد شاه درانی هند در سال 1751 میلادی حمله / I 165 هجری قمری که این حمله با قدرت های بزرگ انجام شد و میر مانو با شکست خوردزیان بزرگ است. از آنجا که از پیروزی احمد ShaWs، دولت هند در دهلی قدرت خود می ترسید. با این حال، احمد شاه حمله به گرمای تابستان ادامه خواهد داد. در عوض او یک ماموریت افغانستان به ادغام کشمیر به امپراتوری افغان شد.در سال 1753 بعد از میلاد مسیح / من 167 A.H.، میر منو درگذشت. او با پسر سه ساله خود را جایگزین شد. در واقع، مادر خود را،Moghlani بیگم، دولت و سیاست کنترل می شود. او قوی اراده و جنسی بی قاعده بود. فقدان او را از شخصیت و خرد اختلال مدنی پرورش، قدرت طلبی وهرج و مرج. او روابط خود را با دولت دهلی با ازدواج دختر خود را به Waziruldin، وزیر رئیس قدرتمند در دهلی تقویت شده است. او روابط با دولت افغانستان را شکست و تعهد شوهرش را به افغان ها را نادیده گرفت. برای چهارمین بار احمد شاه به هند حمله کرد. او لاهور دستگیر و به دهلی نو در سال 1757 AD / من 170 هجری قمری وارد طبق معمول احمد شاه اجازه امپراتور مغول، عالمگیر H (نصب در سال 1754 میلادی) در قدرت بماند. در عوض او به دولت افغانستان در کشمیر، Purjah، و سند پذیرفته شده است. احمد شاه ارتش دیگری به مبارزه و زانو در آوردن Mahrattas قوی و جت ارسال می شود. ارتش خود را تا آنجا که آگرا با موفقیت رسیده است. او همچنین منصوب پسرش، تیمور شاه، به حکومت بیش از لاهور و مناطق اطراف آن است.در طول این سفر احمد شاه هم مرتب به ازدواج با یک دختر عالمگیر 11 به پسر خود، تیمور شاه. امپراطور هند شهر Sirhind به عنوان یک هدیه عروسی (جهیزیه) به تیمور شاه. احمد شاه دهلی سمت چپ با موفقیت و لذت بردن از هند راضی است. حال بی حوصله، دلتنگ، و قادر گرمای تابستان و وبا در دهلی نو به تحمل، احمد شاه بابا به خانه اش در قندهار بازگشت. در این زمان او نوشت: یک شعر نشان عشق و ارادت خود را به کشور خود:

عشق من برای افغانستان

صدور زیر خونین کامل از زمین، عشق، در امر جوانان سر قربانی هستند، و پاسخ آن را منصفانه است.امداد به من می آید وقتی که من به مارها اضطراب تو در قلب من آمد که من دور از شما هستم.مهم نیست که افزایش در سرزمین من آن را ضبط زیبایی از باغ خود را هرگز فراموش نخواهم است.دور انداختن تاج و تخت من شکوه از دهلی وقتی که من به یاد داشته باشید قله های کوه های افغانستان.میراث حمید و فرید بار گرداند وقتی که من اجرا پیروز در سراسر.احمد شاه میراث خود را فراموش نکنید حتی اگر او را فتح جهان در کل.اگر جهان به دست می آید هم من بیابان لخت و برهنه خود را ترجیح می دهند.(ترجمه شده توسط R. نظری)

تیمور شاه پنجاب و یا شهرستانها در شمال هند حکومت نمی کند. سیک شورش در امریتسار راه اندازی شد. آن را با بزرگ عمومی افغانستان سردار جهان خان سرنگون شد. سپس Mahrattas و هندوها تحت Raghunath به رائو agamst افغان ها در لاهور در آوریل 1758 مبارزه AD / من 171 AH.The افغان از آنجا خارج و برای فرصت دیگری منتظر است. آدینا بیگ به عنوان فرماندار لاهور در آنجا ماند.در این زمان، ناصر خان از براهویی-بلوچ در کلات، سرپیچی و شکست وفاداری خود را به احمد شاه، احتمالا به علت تحریک مغول فارسی یا. احمد شاه ناصر خان برای دومین بار ملاقات کرد. او دیپلماسی به جای قدرت در دست زدن به حاکم بلوچ استفاده می شود. احمد شاه ناصر خان مجاز به نگه داشتن حاکم محلی و در عوض خواسته شده بود برای حمایت از افغان ها در جنگ های خود، و همچنین به طرف با دشمنان افغانستان را ندارد. دیپلماسی کار به عنوان ناصر خان و لذتبخش موافقت کرد و قسم وفاداری به احمد شاه درانی.سیستمی ابداع پنجمین بار، احمد شاه حمله هند، اکتبر 1756 میلادی، بازپس گیری پنجاب. او Mahrattas در بسیاری از مناطق جنگیدند. نبرد معروف ترین و شجاع خود در پانیپات، 1761 ژانویه 14 AD / من 174 هجری قمری، که در آن نیروهای Mahratta، هندو و سیک نابود میشدند. دوباره دهلی نو در میدان نبرد سنتی Pampat به دست احمد شاه درانی فتح شد. مورخان معتقدند این پیروزی جدی افغانستان در Panipat در را باز کرد برای بریتانیا! بازدید کنندگان شغل آینده از هند است.احمد شاه درانی کمک شاه علم II فرزند Alanigir 11، برای ایجاد ثبات و حکومت هند پس از او کشور را برای زمین خود را به سمت چپ. احمد شاه حتی سفارشات سلطنتی (Farmans) به اکثر استان های هندی و رابرت کلاین به بریتانیا در کلکته ارسال به رسمیت شناختن دولت حق تحت علم ایل. Farmans پاسخ مثبت دریافت کرده است. احمد شاه درانی دهلی نو برای قندهار در بهار 1761 AD چپ / من 174 هجری قمری برای ششمین بار، در فوریه 1762 AD / من 175 هجری قمری، احمد شاه گردش خود به هند به منظور ساخته شدهقرار دادن سیک تحت کنترل است. آن زمان دو سال برای ساکنان به پنجاب و دوباره دولت خود را دارند. احمد شاه درانی اخبار از آزادی سیک، به دست. او به هند برای هفتمین بار در اکتبر 1764 A، D / من 178 هجری قمری آمد، و بازپس لاهور. پس از مدتی، سیک ها به سبک چریکی attacksagainst ارتش افغانستان زمانی که کاروان خانه بازگشت به قندهار شد آغاز شده است. احمد شاه درانی برای هشتمین بار به هند بازگشت به زانو در آوردن سیکها در 1766-1767 AD / 1180-81A.H. او به راحتی لاهور را اشغال کردند. این بار او را تحت فشار شهرستان از امریتسار مکان از بین بردن و مردم subjucated. در این زمان انگلیس هندی در بنگال حمایت می شود. از آنجا که از گرمای تابستان و برخی از مشکلات در خانه، احمد شاه تصمیم به بازگشت به قندهار و به تاخیر انداختن فعالیت در هند است.در سال 1769 م / 183 ق من، احمد شاه درانی به هند سواربرای نهایی دو تلاش می کند برای جلوگیری از شورش و قیام سیک.این بار او موفق نشد به دلیل بیماری است. او به طور ناگهانیسرطان مبتلا صورت که او را مجبور به نگاه خودبازیابی. برخی به مرض uIcer نامیده اند. هیچ از حد کمتر،تغییر شکل بینی خود را مرد بزرگ بینی نقره ای مصنوعی پوشیده است.شایعه از سلامت بد خود را در سراسر امپراتوری گسترش ومردم شروع به نوبه خود در برابر او. در شرق، سیک هاامپراطوری افغانستان با قیام معمول تضعیف شده است. درشمالی، بی ثباتی در برخی از شهرستانها حاکم بود. آنها اعلامآزادی. امیر بخارا ادعا برخی از مناطق دیگر.احمد شاه بخارا رسیده اما ترجیح به مبارزه با نهبرادران مسلمان خود را برای جلوگیری قتل. امیر بخاراپذیرفته شرایط صلحی که به آمو دریا (رودخانه) خواهد بودبه رسمیت شناخته شده به عنوان یک مرزی زمین ofAhmad شاه وبخارا.امیر بخارا (مراد بیگ) با در نظر گرفتن خوبایمان ارائه شده به احمد شاه درانی بالاترین وترین های مذهبی Kherka-I-مبارک، ساعت عینک توسطحضرت محمد (ص). هیجان زده و خوشحال احمدشاه درانی مبارک Kherka-I- به قندهار با آوردهافتخار و مراسم خاص است. به خانه هدیه پر اب و تاب، بهپادشاه یک ساختمان هنری در نزدیکی دادگاه سلطنتی ساخته شده است. این استدر مجاورت مسجد بزرگ beautifid. مسجد وKherka-I-مبارک هر دو هنوز هم در splendor- هر روز وجود داشته باشد، بزرگتعداد افراد وجود دارد به دعا.'من ایرانیان در مشهد جلال فراموشامپراتوری افغانستان است. نصرالله میرزا، فرزند شاهرخ، باکمک Zards در شیراز و کردها ادعااستقلال. احمد شاه درانی با مشت آهنین خود را منتقل شد بهخراسان در 1769-1770 AD / من 183 AH..Mashhad محاصره شد.این می تواند به عنوان پیروز پیروزی نهایی شمارشحاکم افغانستان است. احمد شاه درانی همیشه مهربان کور بودشاهرخ. بنابراین، شاهرخ دوباره به عنوان حاکم منصوب شدخراسان. برای اثبات وفاداری خود در بازگشت از این به نفع شاهشاهرخ، دختر خود را به ازدواج Timore شاه به، دومپسر احمد شاه درانی.به عنوان روزهای آخر احمد شاه درانی از زندگی به زودینزدیک، او Timore شاه درانی به عنوان وارث او تعیین شده است.سپس Emperorwent به کوه های سلیمان nearthe شرق قندهار انتظار در صلح و عذاب. سرطان و یا زخم به طوری که کلمات خود را درک نمی شد در قسمت فوقانی ofhis بینی افزایش یافته است. در روزهای آخر خود، او را به تغذیه می شود. درود خدا بر او در اکتبر 1772 AD / من 186 هجری قمری در قندهار آمدجایی که او در مقبره معتبر خاک سپرده شد.تأملاتی درزندگی احمد شاه بابا درانی است

احمد شاه درانی به شدت به خدا اعتقاد و افتخار دستورالعمل خود. او آگاه در دین بود و نفوذ Sufiism آشکار در جاه طلبی های شاه درانی است. او دو رهبر مذهبی بزرگ، شاه Fuqurullah از شهر جلال آباد و مییا محمد عمر از شهر پیشاور است. این است که به فاشکه برخی از 17،500 پیروان رهبر مذهبی مییا M. عمر صوفی ارتش احمد شاه در نبرد معروف پانیپات نزدیک دهلی، هند کمک، آوردن پیروزی برجسته افغانستان است.احمد شاه درانی بصورتی پایدار و محکم راه افغانستان تحمیل و شخصیت خانواده افغان میرسند. در طول سلطنت خود، ساختمان وحدت ملی به چنین درجه که دشمنی های قبیله ای به تدریج و به طور پیوسته سقوط تاکید شد. سیاست های او تاکید برابری و آزادی برای افراد گسترش یافت. معاهدات دوستی با کشورهای همسایه بر اساس اصل که آزادی حق طبیعی از تمام نژادها است فرموله شد.به عنوان عظمت غیراخلاقی، احمد شاه نمیخوام-DNI صبورانه کد افغانستان افتخار، آداب و رسوم و شخصیت های زیر اسلام به ذات، پشتیبانی می شود. حاکم افغان فرهنگ های دیگر با دعوت از سمت راست به همزیستی در سرزمین افغان عاری از هر گونه تبعیض پذیرفته شده است. نظر خود را تنها بودند که دیگران باید افغان قدردانی و هیچ تهدیدی برای استقلال خود را.احمد شاه نه تنها یک جنگجو قهرمانانه اما همچنین یک شاعر ظریف و جذاب بود. شعر و نثر او کلاسیک با لایههای سیاسی، مذهبی، بشردوستانه و ملی است.احمد شاه مناقصه، قدرتمند، ساده، و شعر حساس است. مانند دیگر شاعران شرقی، شعر او از غم و اندوه، طنز، تلخی، شادی، احترام و فروتنی صحبت می کند. با توجه به مورخ افغان و محقق ادبی، پروفسور عبدالحی حبیبی، احمد شاه 2،500 اشعار را نوشت.استاد حبیبی وارد اشعار با تلاش های شدید و دوان در 1319. چاپ کتاب حجم به یاد ماندنی از شعر و نثر با شکوه احمد شاه به زبان مادری مادری خود، به زبان پشتو نوشته شده است.بین المللی شناخته شده فیلسوف قرن نوزدهم، سید جمال الدین افغانی در کتاب خود مینویسد معروف، فی Tetmat-البیان تاریخ-AL-افغانستان، (به زبان عربی منتشر شده) که احمد شاه علاقه زیادی در تمام قبایل خود همه آنها را برای تقویت ملی گرفت و در نظر گرفته وحدت. او توجه برابر به همه آنها داد. او با تشکیل یک شورای نه نفره که هر قبیله از سراسر کشور به منظور توصیه به وی در همه امور، بیان کرد. شورای قدرتمند بود و در تمام امور مربوط به کشور و ایجاد و حفظ وحدت ملی شنیده می شود.احمد شاه معروف به داشتن یک رهبر عادلانه و منصفانه بود. گفته شده است که در طول سلطنت خود شیر و گوزن توانستند با هم زندگی و نوشیدن آب از همان است. در طول سلطنت احمد شاه بود پست اداری مانند نخست وزیر، وزیر دارایی، کنترل، مالیاتی و وزیر درآمد، رئیس دیوان عالی، فرمانده ارتش، وزیر دفاع، وزیر کشور، سفرا و دیگران وجود دارد.مورخ غبار می نویسد: در فارسی که احمد شاه بابا درانی عمدتا عمر خود را با شمشیر، تفنگ، جنگ و سیاست به سر برد. شخصیت و اخلاق او عالی بود.مردم او را به یک شخصیت مذهبی بالا در نظر گرفته. پسران خود را توصیه به درمان مجرمان با احترام و به نگاه کردن بر آنها. او فرزندان خود را آموزش داده به تعظیم نمی سر و یا پشت خود را در طول سلام. آنها همچنین تشویق شدند در تماس با دست و برجسته باقی بماند.انگلیسی سرهنگ Milson می نویسد که احمد شاه درانی به طور مداوم در تماس با تمام مردم قبیله ای خود و رهبران آنها بود. او به دنبال نظرات خود را در تمام امور ملی و سنت های افغانستان با علاقه زیادی دنبال می شود. شاهدان Milson که احمد شاه بیان به ملت خود، "من پادشاه شما هستم. وظیفه من به شما در حفظ و مستقل، حفظ غرور و عزت خود را، و به امن رفاه و وحدت خود را.









عظیم احمد شاہ بابا درانی

افغانستان کے شہنشاہ


احمد شاہ درانی محمد زمان خان ابدالی اور ان کی اہلیہ، Zarghoona Alakozai کو 1720 ء میں BOM تھا. اپنے دادا Atdali قبیلے، قندھار کے دو حکم قبیلوں میں سے ایک سے Doulath خان اور Sarmasth خان. ایک دوسرے Ghilzi ہے. ان کی پیدائش کی جگہ ہرات خیال کیا جاتا ہے. بہت Dunmis قندھار سے ہجرت.احمد شاہ 1745 ء میں اقتدار میں چڑھنے شروع کر دیا اور جدید افغانستان کی سلطنت مستحکم ہو. انہوں نے کہا کہ کے بارے میں 26 سال کے لئے ایران، پاکستان، بھارت اور روسی ترکستان میں شہروں میں حکومت. ان سالوں ofpolitics، جنگوں excifing، اور فتح کیا گیا تھا. انہوں نے کہا کہ 5 1 سال کی عمر میں 1771 ایسوی میں انتقال کر گئے.احمد شاہ ان کے خاندان اور قبیلے کا ادراک قزمہ طرزیات جہاں سے قندھار میں دفن کیا جاتا ہے. ، شاہ اقتدار میں بڑھتی ہوئی پہلےGhilzi قبیلے کے Hussien کی Hotaki ملک حکمران تھا.احمد شاہ اور ان کے بھائی، Zulfakar خان، اس وقت 1738 ء / L 149 ھ میں قندھار کے شاہ Hussien کی طرف سے جیل بھیج دیا گیا، فارس کے نادر Afshar دیگر حریف قبائل کی مدد سے، افغان بادشاہ Hotaki کیخلاف درخواست. ابدالی فارسیوں سال ofstruggle aftertwo قندھار پر قبضہ کر لیا. انہوں نے کہا کہ Hotaki کی خاندان کے افغان حکومت ختم. جلد فارسی نادر احمد شاہ اور جیل سے ان کے بھائی، Zulfakar خان، آزاد. نادر وہ مستقبل فوجی ایڈوانسز میں اہم کردار ہو گا امید دو بھائیوں کے لئے منصوبہ بندی کی تھیافغانستان میں ایرانیوں. نادر کی تعریف باصلاحیت افغان بھائیوں کے لئے بڑھنے کے لئے جاری رکھا. ان پر تحائف اور خصوصی نعمتوں انہوں نے کہا کہ عطا. ایک مختصر وقت میں احمد شاہ جنرل کے عہدے پر ترقی دے کر نادر کی فوج میں خدمت ایک افغان ابدالی رجمنٹ کے سربراہ بن گیا. احمد شاہ فارسی نادر، ان کی براہ راست نگرانی اور قریب کمپنی کے تحت تقریبا چھ سال کے ساتھ اس وقت تھا. مورخین ایک بار نادر ذاتی، احمد شاہ کو بتایا کہ ... ریاست "میرے بعد آپ کو ایک عظیم حکمران بنا دیں گے کہ."بعض مورخین نادر Afshar متعدد ہلاکتوں، ایک خونریزی کی وجہ سے، اور کوئی ان ظالمانہ اقدامات بھول سکتا ہے کہ اس طرح ایک حد تک افغانستان کی ثقافت اور وسائل برباد کہ رپورٹ. احمد شاہ نادر Afshar سے حاصل صرف فائدہ ان کی فوجی تربیت اور انتظامی تجربہ تھا.ایرانی مؤرخ Jehan کی Kushayi نادری کے مطابق، نادر Afshar کیونکہ ظالمانہ سرگرمیوں اور خونریزی ofhis ذہنی طور پر بیمار ہو گیا. کشیدگی اور الجھن کے ساتھ انہوں نے اس کے ارد گرد کسی پر اعتبار نہیں کر سکتے. انہوں نے کہا کہ crueler بن گیا اور اس قبیلے (Afsharis اور Kizilbashis) کے جرنیلوں اور / یا سرداروں کو قتل کرنا شروع کر دیا.اس کے ارد گرد لوگوں کے دماغ کے ان کے خوف زدہ ریاست کی طرف سے پریشان کیا گیا تھا.آخر میں، نادر Buelli، بہت سے دوسروں کی مدد کے ساتھ ساتھ ان کے بھائی، اس کے خلاف کوپ منصوبہ بندی. منصوبہ کامیاب اور افغان احمد شاہ کے ارد گرد نہیں تھا جب نادر Afshar رات کو قتل کر دیا گیا. اس کی لاش کے قریب مشہد Fatheh آباد میں آرمی صحن میں صبح میں پایا گیا تھا. اس طرح، فارس کے طاقتور emperorship ختم کیا گیا تھا.جیسے ہی احمد شاہ نے نادر کے خاندان اور بچوں کو محفوظ رپورٹ پائے کے طور پر، تو کوئی بھی نقصان پہنچانے یا شاہی خاندان انتہائی کسی بھی رکن رسوا کر دے گی. اس قدر خدمت اور ایمانداری کی تعریف میں، نادر کی بیوی احمد شاہ برطانوی شاہی خاندان کے قبضے میں ہے جو ہیرے کو مشہور اور سب سے زیادہ اہم کوہی نور (مطلب "روشنی کے پہاڑ") کی پیشکش کی.فوری طور پر، احمد شاہ اور ان کے فوجیوں نے قندھار، اپنے وطن پیچھے ہٹ. انہوں نے کہا کہ سب قبیلوں قومی یکجہتی کو فروغ دینے کے اور جتنی جلدی ممکن کے طور پر ریاست کے سربراہ منتخب کرنے کے لئے رابطہ کیا. حریفوں کے خلاف سخت مہم کے بعد وہ روایتی افغان نیشنل لویہ Jirgah (گرینڈ نیشنل اسمبلی) کے قیام کے forthe بلایا. نو دنوں کے لئے سنجیدہ گفتگو Argah میں امیدواروں کے درمیان منعقد کی گئی. احمد شاہ آخری صابر شاہ، ایک مذہبی سربراہ پر خود کے لئے مہم نہیں کی طرف سے خاموش رہے، مقدس ofhis باہر آئے اور Jirgah میں ان کے سامنے کھڑا ہوا اور کہا: Ahmah شاہ کے علاوہ کی قیادت کے لئے کوئی قابل پایا. انہوں نے کہا کہ اس کام کے لئے سب سے زیادہ قابل اعتماد اور باصلاحیت ہے. صرف اس کے کندھوں یہ ذمہ داری لے سکتا ہے کیونکہ وہ نامزدگی کے لئے صابر کی نعمت تھی. رہنماؤں نے متفقہ طور پر اس بات پر اتفاق. احمد شاہ در نے Durran کے بادشاہ عنوان (موتی کے پرل) حاصل، سپریم ابھر کر سامنے آئے.1747 ء میں / میں 160 ھ، تمام گٹوں کے پر مشتمل ایک حقیقی قوم پہلی بار کے لئے قائم کیا گیا تھا اور افغانستان بلایا گیا تھا. احمد شاہ ابدالی درانی کے قبائلی عنوان کو تبدیل کر دیا گیا اور بابا، رانٹرپتا نامزد کیا گیا تھا. ان کا سیاسی قسمت گلاب اور گلاب. انہوں نے کہا کہ مغرب میں اور کلہاڑی دریائے شمال کی جانب ایران سے، مشرق میں بھارت کو اپنی طاقت بڑھا. اپنی جوانی کے بعد، احمد شاہ، ایک مستقل مطلوبہقومی ترقی کے لئے تیار کیا اور اس کے ہمسایہ ممالک کی طرف سے پریشان نہیں ہو گا کہ، آزاد ریاست ہائے متحدہ اور مضبوط افغانستان.1748 ء میں، احمد شاہ بابا قندھار میں اپنے بھتیجے، ایم Loqman خان، سومپا. انہوں نے کہا کہ اور جنرل سردار Jehan میں خان غزنی، کابل، جلال آباد اور پشاور کا سفر کیا.ان شہروں مزاحمت کے بغیر اپنے اقتدار پر گر پڑا. ان علاقوں میں حکمران تھا جو Govemor ناصر خان،، نادر Afshar ایران میں قتل کیا گیا تھا کے بعد بھارت نے خطے himselfin اعلان کیا تھا، لاہور فرار ہو گئے.احمد شاہ نے افغان سلطنت کے سمیکن میں شامل ہونے اور مسلمان بھائیوں Maghul حکمرانوں کی طرف سے دبا جا رہا تھا جہاں بھارت فتح میں اپنے بھائیوں کی مدد کے لئے پشاور کے رہائشیوں کی حوصلہ افزائی کی. وار دعوت مشترکہ طور پر ان لوگوں کی طرف سے قبول کر لیا گیا. Ahmah شاہ لاہور کے دورے میں توسیع. وہ Attak اور اس کے نواحی علاقوں پر قبضہ کر لیا انڈس کراسنگ. گورنر ofPunjab، شاہ نواز خاندہلی کی جانب فرار ہو گئے لیکن احمد شاہ کی گئی. ئلی افغان حکمران Siltig دریا پر Manpur جنرل میر مینو کی قیادت Maghul کے 1،000،000 افواج کا سامنا کرنا پڑا. شدید لڑائی کے دونوں اطراف پر بھاری نقصان کے نتیجے میں. آخر میں، احمد شاہ دہلی سوار کی طرف سے مجوزہ امن قبول. انہوں نے کہا کہ اس کی فوج کو مضبوط کرنے قندھار پیچھے ہٹ. وہاں انہوں نے بادشاہ کی غیر موجودگی میں آزادی کا دعوی کیا جو ان پر untrustworthy بھتیجے جیل.1162 ھ میں، احمد شاہ پنجاب میں میر مخ ملنے کے لئے اس تازہ فوج کے ساتھ ایک دوسرے کے سفر بنا. پنجاب کے گورنر کا انتخاب اس وقت لڑنے کے لئے نہیں. انہوں نے کہا کہ امن کے لئے پوچھ افغان اقتدار میں پیش. انہوں نے کہا کہ روپے کی ادائیگی قبول کر لیا. نقد 140،000 اور قندھار، افغانستان کے لئے سالانہ مخصوص ٹیکس بھیجنے کے لئے تھا. اس ریاست کو بچانے کے لئے دہلی میں Maghul بادشاہ افغان دریائے سندھ کے مغربی تمام علاقوں سونپ دیاشہنشاہ. ان کی واپسی پر Alunad شاہ پنجاب کے گورنر کے طور پر میر مینو تقرری.قندھار میں گھر آ رہا ہے، احمد شاہ نے اس کے خلاف ایک سازش دریافت. اس وقت نور محمد خان سلیمان خیل، شیر Surklfs ے لویہ Jirgah کے ناکام امیدواروں میں سے ایک کے دوران قندھار قیادت کا دعوی کیا تھا.اس طرح سے Kado خان، محبت کے طور پر ان کے معاونین میں سے چند ایک کے ساتھ نور محمد، عثمان اور دیگر معزول کرکے مارے گئے.قندھار پنجاب سے اس کے راستے پر، احمد شاہ ڈیرہ غازی خان، ڈیرہ اسماعیل خان، قلات اور براہوی میں پشتون قبائل کی قیادت کو قبول کرنے کے لئے مقامی رہنماؤں کی طرف سے کہا گیا تھا. ان علاقوں میں اس طرح افغان علاقوں کے ساتھ شامل کیا گیا تھا.1163 ھ میں، احمد شاہ فارسی حکمرانی سے ہرات آزاد 25،000 فوجیوں کے ساتھ منتقل کر دیا گیا. یہاں امیر عالمخان، ایک مقامی عرب، شاہ رخ، خراسان کے حکمران کے لئے شہر گورننگ تھا. ہرات میں لے افغان خلاف فارسیوں کی طرف سے مزید تقویت ملی اور حمایت کی گئی تھی. شہر افغان ہاتھوں میں گر گئی جب تک محاصرے کے نو ماہ کے بعد، احمد شاہ کو براہ راست ایک تلخ اور خونی جنگ میں مصروف. امیر الین خان فرارمشہد. احمد شاہ ہرات کے گورنر کے طور پر درویش علی خان ہزارہ مقرر. افغان بادشاہ تو اب اس علاقے کو کنٹرول کرنے میں، امیر عالم خان کی طرف سے مدد کی گئی تھی جو مشہد، شاہ رخ کے دارالحکومت، کے لئے روانہ. احمد شاہ ofthem دونوں کو شکست دی. مؤخر الذکر شہر سے باہر لڑائی میں ہلاک ہو گیا تھا. احمد شاہ کی وجہ سے اپنے حالیہ اندھا پن اور ان کے مضبوط نوجوانوں کی تاثر کی شاہ رخ معاف. انہوں نے یہ بھی تھامشہد حکمران کے طور پر تقرری. افغان بادشاہ مشہد حکمران کے طور پر تقرری. افغان بادشاہ نیشاپور لئے روانہ لیکن اس کی وجہ شدید موسم سرما کی اور اس کی فوج کو مضبوط کرنے قندھار پیچھے ہٹ.واپس ہرات میں اس کے راستے پر، احمد شاہ شمالی افغانستان دوبارہ حاصل کرنے اور منظم کرنے کے لئے 10،000 ایک مسلح طاقت کے ساتھ، ان کے وزیر اعلی، شاہ Walikhan تفویض. شاہ Walikhan مشن کامیابی سے مکمل. انہوں نے کہا کہ افغانستان کو یکجا کرنے، نئی ریاست ofAhmad شاہ تمام شہروں کے ساتھ منسلک.شمالی ڈاؤن لوڈ Marva، میمنہ، Andkhuoi، Shiberghan، Bulkh، Tashkurghan، ایبک، بامیان، Hazarajath، قندوز، Kataghan، بدخشاں، خانہ آباد اور Asterabad شامل. نئے منتظمین اور کنٹرولرز forAhmad شاہ کام کرنے کے لئے نصب کیا گیا تھا. افغان بادشاہ نے جنرل سردار خان Jehan میں چھوڑ دیا5،000 فوجیوں کے ساتھ ہرات ہرات کے مقبوضہ علاقوں میں فارسی فوج کی طرف سے کسی بھی بغاوت کی حوصلہ شکنی کرنے.ابتدائی 1751 ء / میں 164 ہجری میں، احمد شاہ بھاری توپ خانے کے ساتھ شہر پر حملہ کر دوسری مرتبہ نیشاپور سے سوار. گولیاں ایک 500 پونڈ تپ سے داغے گئے. شاٹس آسانی سے احمد شاہ کو پیش جو نیشاپور کے عوام خوف زدہ.اپنے گھر کی طرف لوٹنے پر احمد شاہ نے معافی اپکار بھول گیا تھا جو شاہ رخ کے لئے ایک بار پھر اس طاقت کا مظاہرہ کرنے کے لئے تھا. طاقت شاہ رخ کے اس شو میں شکست دے دی گئی. احمد شاہ ایک بار پھر خراسان کی حکمران کے طور پر اندھے شاہ رخ reappointing کی طرف سے ان کی سخاوت استعمال. صرف معاہدے تھا کہخراسان مضبوط اور افغان سلطنت کا حصہ تصور کیا جائے گا.احمد شاہ Persia.and میں مصروف لڑائی شمالی افغانستان مضبوط تھا، میر مینو استعمالموقع دہلی میں مغل کے ساتھ، افغانوں کے خلاف حمایت، گفت و شنید کرنے. پھر اس نے قندھار میں افغان حکمران ٹیکس ادا کرنے سے انکار کر دیا. اس وجہ سے اور تیسری بار احمد شاہ درانی 1751 ء میں بھارت پر حملہ کر دیا / میں 165 حملے عظیم طاقت کے ساتھ باہر کیا گیا اور میر منو کے ساتھ شکست دی ھعظیم نقصانات. کیونکہ احمد ShaWs فتوحات کی، دہلی میں بھارتی حکومت اس کی طاقت کا خدشہ. تاہم، احمد شاہ موسم گرما میں گرمی کی وجہ سے حملہ جاری نہیں کیا. اس کے بجائے وہ افغان سلطنت میں ضم کرنے کے لئے کشمیر ایک افغان مشن بھیجا.1753 ئ میں / میں 167 A.H.، میر مینو مر. انہوں نے کہا کہ ان کے تین سالہ بیٹے کی طرف سے تبدیل کر دیا گیا. اصل میں، اس کی ماں،Moghlani بیگم، انتظامیہ اور سیاست کنٹرول. وہ چاہتا مضبوط اور جنسی فاجر تھا. کردار اور حکمت کو فروغ سول خرابی کی شکایت، طاقت کے حصول کی اس کمی اورانتشار. وہ Waziruldin، دہلی میں ایک طاقتور وزیر اعلی کے اس کی بیٹی سے شادی کر دہلی کی حکومت کے ساتھ اس تعلقات کو مضبوط. وہ افغان حکومت کے ساتھ تعلقات توڑ دیا اور افغانوں کو اس کے شوہر کی وابستگی نظر انداز کر دیا. چوتھی بار احمد شاہ بھارت پر حملہ کر دیا. انہوں نے کہا کہ لاہور پر قبضہ کر لیا اور ہمیشہ کی طرح احمد شاہ (1754 ء میں نصب) مغل شہنشاہ عالمگیر ایچ اقتدار میں رہنے کی اجازت دی کے طور پر 1757 ء / میں 170 ھ میں دہلی میں داخل. واپسی میں انہوں نے کشمیر، Purjah، اور سندھ میں افغان حکومت کو قبول کر لیا. احمد شاہ کے خلاف جنگ اور مضبوط Mahrattas اور جیٹ طیاروں کو محکوم بنانے کی ایک فوج کو بھیجا. اس کی فوج کے طور پر اب تک کے طور پر کامیابی کے ساتھ آگرہ پہنچ. انہوں نے کہا کہ لاہور اور اس کے ارد گرد علاقوں پر حکمرانی کے لئے اپنے بیٹے تیمور شاہ، مقرر.اس سفر کے دوران احمد شاہ بھی ان کے بیٹے تیمور شاہ عالمگیر 11 کی بیٹی سے شادی کرنے کا اہتمام کیا. ہندوستانی شہنشاہ ایک شادی کا تحفہ (جہیز) کے طور پر تیمور شاہ Sirhind کے شہر دی. احمد شاہ کامیابیوں اور بھارت کی خوشی سے مطمئن دہلی سے روانہ. بور کیا جا رہا ہے، یاد ستا، اور دہلی میں موسم گرما میں گرمی اور ہیضہ برداشت کرنے کے قابل نہیں، احمد شاہ بابا قندھار میں اپنے گھر کو واپس. اس وقت انہوں نے اپنے ملک کے لئے ان کی محبت اور عقیدت کی عکاسی ایک نظم لکھی:
افغانستان کے لئے میری محبت
خونی چیسٹ زمین محبت معاملہ نوجوانو قربانی سر کی مکمل ہیں، اور صرف منصفانہ یہ کہتے ہیں.میں سے آپ کو دور ہوں جب میرے دل میں آپ کو بے چینی سانپ کے لئے آیا جب ریلیف میرے پاس آتا ہے.نہیں، میں یہ کبھی نہیں بھول جائے گا آپ کے باغات کی خوبصورتی ہے قبضہ زمینوں میں اضافہ فرق.میں افغان پہاڑوں کے اجلاس یاد جب میں دہلی کی شاندار تخت ضائع.میں چاروں طرف فتح چلاتے ہیں تو حامد اور فرید اوقات کی میراث بھی ویسی ہی واپس.وہ پوری دنیا میں پائے یہاں تک کہ اگر احمد شاہ آپ کی میراث نہیں بھول جائے گا.کائنات یا تو ہاتھ میں آتا ہے تو میں اپنے ننگے اور ننگے ریگستان ترجیح دیں گے.(آر Nazari کی طرف سے ترجمہ شدہ)
تیمور شاہ پنجاب یا شمالی بھارت میں شہروں مسترد نہیں کیا. سکھوں امرتسر میں ایک بغاوت کا آغاز کیا. یہ بہت اچھا افغان جنرل سردار جہان خان کا تختہ الٹ دیا گیا. پھر رگھوناتھ راؤ تحت Mahrattas اور ہندوؤں 1758 ء / میں 171 AH.The افغانوں باہر ہو گیا اور ایک اور موقع کے لئے انتظار کر رہے تھے اپریل میں لاہور میں افغانوں agamst لڑے. عمر بیگ لاہور کے گورنر کے طور پر ٹھہرے رہے.اس وقت، قلات میں براہوی بلوچ کے ناصر خان، نافرمانی کی اور وجہ سے شاید فارسی یا موگل اشتعال سے، احمد شاہ اپنی وفاداری توڑ دیا. احمد شاہ دوسری بار کے لئے ناصر خان سے ملاقات کی. انہوں نے کہا کہ بلوچ سردار کو ہینڈل کرنے میں سفارت کاری کی بجائے طاقت کا استعمال کیا. احمد شاہ مقامی حکمران رکھنے کے لئے ناصر خان اختیار اور ان جنگوں میں افغانوں کی حمایت کرنے کے، اور بھی افغان دشمنوں 'کے ساتھ اطراف نہیں لے کرنے کے بدلے میں پوچھا گیا. ناصر خان ہے delightfully اتفاق کیا اور احمد شاہ درانی سے وفاداری کی قسم کھاتی ہوں کیا کے طور پر سفارت کاری کام.پانچویں بار Forthe، احمد شاہ پنجاب recapturing، بھارت، اکتوبر 1756 ء پر حملہ کر دیا. انہوں نے کہا کہ کئی علاقوں میں Mahrattas لڑے. ان کی سب سے مشہور اور بہادر جنگ Mahratta، ہندو اور سکھ افواج تباہ کر دیا گیا جہاں پانی پت، 14 جنوری، 1761 ء / میں 174 ھ، میں متنبہ کیا گیا تھا. ایک بار پھر دہلی احمد شاہ درانی کے ہاتھوں کی طرف سے روایتی Pampat میدان جنگ میں فتح کیا گیا تھا. مورخین پانی پت میں اس سنگین افغان فتح بھارت برطانیہ! مستقبل قبضے کے لئے دروازہ کھولا ہیں.احمد شاہ درانی کو مستحکم اور وہ اپنے ملک کے لئے ملک چھوڑ کے بعد بھارت پر راج کرنے، شاہ عالم دوم، Alanigir 11 کے بیٹے کی مدد. احمد شاہ بھی عالم ال تحت جائز حکومت کو تسلیم کرنے پر کلکتہ میں برطانوی رابرٹ کلائن زیادہ تر ہندوستانی صوبوں اور رائل احکامات (Farmans) بھیجا. Farmans مثبت ردعمل موصول. احمد شاہ درانی 1761 ء کے موسم بہار میں قندھار کے لئے دہلی بائیں / میں 1762 ء / میں 175 ھ، احمد شاہ کے مقصد کے لئے بھارت کے لئے ان کے گھومنے پھرنے بنا فروری میں چھٹے وقت کے لئے 174 ھ،کنٹرول کے تحت سکھوں ڈال. رہائشیوں پنجاب لے اور اپنی حکومت reestablish کرنے کے لئے دو سال لگ گئے. احمد شاہ درانی سکھوں 'آزادی کی خبر سیکھا. انہوں نے کہا کہ اکتوبر 1764 A، D. / میں 178 ھ میں ساتویں مرتبہ بھارت کے پاس آیا، اور لاہور بازیاب کرایا. کچھ دیر بعد، سکھوں قافلے قندھار کے لئے گھر واپس آ رہے تھے جب افغان فوج attacksagainst گوریلا طرز شروع. آٹھویں وقت کے لئے احمد شاہ درانی 1766-67 ء / 1180-81A.H میں سکھوں کو محکوم بنانے کی بھارت کو واپس. وہ آسانی سے لاہور پر قبضہ کر لیا. اس بار انہوں نے امرتسر تباہ مقامات کے شہر پر زور دیا اور لوگوں subjucated. اس وقت برطانیہ بنگال میں بھارت کی حمایت کی. کیونکہ موسم گرما میں گرمی اور گھر میں کچھ مسائل کے، احمد شاہ قندھار پر واپس جائیں اور بھارت میں سرگرمیوں میں تاخیر کرنے کا فیصلہ کیا.1769 ء میں / میں 183 ھ، احمد شاہ درانی بھارت کو سوارسکھ بغاوت اور بغاوت کی روک تھام کے آخری دو کی کوشش کرتا ہے کے لئے.اس وقت انہوں نے اپنی بیماری کی وجہ سے کامیاب نہیں. وہ اچانکتلاش کرنے کے لئے مجبور کر دیا ہے جس میں چہرے کے ترقی یافتہ کینسر انوصولی. کچھ بیماری ایک uIcer بلایا ہے. کوئی نہیں، کم،یہ اس کی ناک درست شکل؛ عظیم آدمی ایک مصنوعی چاندی ناک پہنا.ان کے برے صحت کی افواہ سلطنت بھر میں پھیل اورلوگوں نے اس کے خلاف تبدیل کرنے کے لئے شروع کر دیا. وسطی، سکھوں میںمعمول بغاوت کے افغان سلطنت کمزور. میںشمالی، عدم استحکام بعض شہروں میں سلطنت کی. انہوں نے اعلان کیاآزادی. بخارا کے امیر کچھ دوسرے علاقوں کا دعوی.احمد شاہ بخارا پہنچ گئے تھے لیکن کے خلاف لڑنے کے لئے نہیں ترجیحاپنے مسلمان بھائی قتل سے بچنے کے لئے. بخارا کے امیردریائے آمو دریا ہو جائے گا کہ امن کی شرائط قبولزمین ofAhmad شاہ اور تقسیم ایک حد کے طور پر تسلیم کیابخارا.اچھے کے ذہن میں بخارا کے امیر (مراد بیگ)ایمان احمد شاہ درانی کو پیش سب سے زیادہ اورسب سے زیادہ مذہبی Kherka میں مبارک، گھڑی کی طرف سے پہناحضرت محمد (ص). حوصلہ افزائی اور خوشی احمدشاہ درانی کے ساتھ قندھار Kherka-i- مبارک لایاخصوصی اعزاز اور تقریبات. بوی تحفہ کے گھر،بادشاہ رائل کورٹ کے قریب ایک فنکارانہ عمارت تعمیر. یہ ہےایک بہت بڑا beautifid مسجد سے ملحق. مسجد اورKherka میں مبارک دونوں اب بھی splendor- ہر روز میں موجود، بڑےلوگوں کی تعداد وہاں کی درخواست کرنے کے لئے جانا.'مشہد مقدس میں مجھے فارسیوں کے جلال بھولافغان سلطنت. ساتھ نصراللہ مرزا، شاہ رخ کا بیٹا،شیراز اور کردوں میں Zards کی مدد کا دعویآزادی. اس کے لوہے کی مٹھی کے ساتھ احمد شاہ درانی میں منتقل کر دیا1769/70 عیسوی میں خراسان / میں 183 AH..Mashhad کا محاصرہ کر لیا.اس کے آخری فتح فتح کے طور پر شمار کیا جا سکتا ہےافغان حکمران. احمد شاہ درانی ہمیشہ اندھے طرح تھاشاہ رخ. تو، ایک بار پھر شاہ رخ کے حکمران کے طور پر دوبارہ تعینات کیا گیا تھاخراسان. یہ نعمت شاہ کی بدلے میں اپنی وفاداری ثابت کرنے کے لئےرخ، Timore شاہ کے نکاح میں اپنی بیٹی دی، دوسرااحمد شاہ درانی کے بیٹے.زندگی کے احمد شاہ درانی کے آخری دنوں ہی تھےقریب، وہ اس کے وارث کے طور پر Timore شاہ درانی نامزد.پھر قندھار کے مشرق nearthe سلیمان پہاڑوں Emperorwent امن اور درد میں انتظار. کینسر یا السر اتنا ان کے الفاظ سمجھ نہیں کر رہے تھے تاکہ ناک ofhis اوپری حصے میں اضافہ. ان آخری دنوں میں، وہ کھلایا تھا. امن قندھار میں اکتوبر 1772 ء / میں 186 ھ میں اس پر نازل ہوئیجہاں وہ ایک مائشٹھیت مزار میں دفن کیا جاتا ہے.پر مظاہراحمد شاہ بابا درانی کی زندگی
احمد شاہ درانی سختی خدا پر ایمان لائے اور ان کی ہدایات نوازا. انہوں نے دین میں علم تھا اور صوفیانہ علم کے اثر و رسوخ بادشاہ درانی کے عزائم میں واضح ہے. انہوں نے دو عظیم مذہبی رہنماؤں، جلال آباد شہر کے شاہ Fuqurullah اور پشاور شہر کے Miya ڈکشنری محمد عمر کے بعد. یہ انکشاف کیا ہےکہ مذہبی رہنما ڈکشنری Miya ایم عمر صوفی کے کچھ 17،500 پیروکاروں ممتاز افغان فتح لانے، دہلی، بھارت کے قریب مشہور پانی پت کی جنگ میں احمد شاہ کی فوج مدد.احمد شاہ درانی مضبوطی افغان طریقوں نافذ اور افغان خاندان کردار کو فروغ دیا. اس کے شاسنکال کے دوران، تعمیر قومی اتحاد قبائلی تنازعات آہستہ آہستہ اور مسلسل گرنے ایسے ڈگری ہے کہ پر زور دیا تھا. افراد توسیع کر رہے تھے کے لئے ان کی پالیسیوں مساوات اور آزادی پر زور دیا. دوستی معاہدوں آزادی تمام نسلوں کا ایک قدرتی حق ہے کہ اس اصول پر مبنی پڑوسی ریاستوں کے ساتھ تیار کیا گیا تھا.amoral بویتا کے طور پر، احمد شاہ ڈن-DNI ثابت قدمی سے اسلام کا نچوڑ کے تحت عزت، رسوم و رواج اور حروف کی افغان کوڈ کی حمایت. افغان حکمران کسی تفریق مفت افغانوں کی ملک میں رہ کرنے کا حق مدعو کی طرف سے دیگر ثقافتوں کو قبول کر لیا. ان کا واحد شرائط دوسروں افغانوں تعریف کرتے ہیں اور اپنی آزادی کو کوئی خطرہ ہونا چاہئے تھے.احمد شاہ ایک بہادر یودقا بلکہ ایک خوبصورت اور دلکش شاعر نہ صرف تھا. ان کی شاعری اور نثر، سیاسی، مذہبی، انسانی اور قومی overtones کے ساتھ کلاسیکی ہیں.احمد شاہ طاقتور ٹینڈر،، سادہ، اور حساس شاعری لکھا. دیگر مشرقی شاعروں کی طرح، ان کی شاعری غم، وینگی، تلخی، خوشی، احترام اور عاجزی کے بولتا ہے. افغان مؤرخ اور ادبی عالم، پروفیسر عبدالحئی حبیبی کے مطابق، احمد شاہ 2،500 نظمیں لکھا.پروفیسر حبیبی سخت کوشش کے ساتھ نظمیں مرتب کیا ہے اور کتاب احمد شاہ اپنے آبائی مادری زبان پشتو میں لکھا شاندار شاعری اور نثر کی ایک یادگار حجم ہے 1319. میں دیوان شائع.بین الاقوامی سطح پر جانا جاتا ہے انیسویں صدی کے فلسفی، سید جمال الدین افغانی احمد شاہ قومی مضبوط بنانے کے لئے ان سب کو ان کے تمام قبیلوں میں بڑی دلچسپی لی اور سمجھا جاتا ہے کہ (عربی میں شائع) اپنی مشہور کتاب، Tetmat امام البیان فائی تاریخ امام افغان، میں لکھتے ہیں اتحاد. انہوں نے کہا کہ ان میں سے سب کو مساوی توجہ دی. انہوں نے کہا کہ تمام معاملات میں اس کو مشورہ دینے کے مقصد کے لئے ملک بھر سے ہر قبیلے نمائندگی کی ہے کہ ایک نو رکنی کونسل تشکیل دی. کونسل طاقتور تھا اور تمام معاملات ملک اور عمارت سے متعلق اور قومی اتحاد کو برقرار رکھنے میں سنا.احمد شاہ ایک منصفانہ اور منصفانہ رہنما ہونے کے لئے مشہور تھا. یہ اس کے شاسنکال کے دوران ایک شیر اور ہرن کے ساتھ مل کر رہ سکتے ہیں اور ایک ہی کنویں سے پیتے ہیں کہا جاتا ہے. احمد شاہ کے دور حکومت کے دوران اس طرح کے پہلے وزیر، وزیر خزانہ، کنٹرولر، ٹیکس اور آمدنی کا وزیر، چیف جسٹس، فوج کے سربراہ، وزیر دفاع، وزیر داخلہ، سفیروں اور دوسروں کے طور پر انتظامی پیغامات موجود تھے.مورخ Ghobar احمد شاہ بابا درانی اکثریت تلوار، بندوق، لڑائیوں اور سیاست سے ان کی زندگی گزارے کہ فارسی میں لکھتے ہیں. ان کے کردار اور اخلاق سپریم تھے.عوامی اسے ایک اعلی مذہبی شخصیت سمجھا. انہوں نے کہا کہ ان پر نیچے ملاحظہ کرنے کے لئے احترام کے ساتھ اور نہ مجرموں کے علاج کے لئے اس کے بیٹوں کو مشورہ دیا. انہوں نے کہا کہ سلام کے دوران ان کے سر یا پیٹھ جھکنا نہ کرنے کا بچوں کو سکھایا. انہوں نے یہ بھی سیکھا اور ممتاز کے ساتھ رابطے میں رہنے کے لئے حوصلہ افزائی کی گئی.انگریزی کرنل Milson احمد شاہ درانی نے قبائلی عوام اور ان کے رہنماؤں کے ساتھ رابطے میں مسلسل تھا کہ لکھتے ہیں. انہوں نے کہا کہ تمام قومی معاملات میں اپنی رائے کی کوشش کی اور دلچسپی کے ساتھ افغان روایات کی پیروی کی. Milson گواہ احمد شاہ میں تمہارا بادشاہ ہوں "، نے اپنی قوم سے اظہار کیا ہے کہ. میرا فرض، آزاد آپ کو روکنے کے لئے فخر اور وقار کے تحفظ، اور آپ خوشحالی اور اتحاد کو محفوظ کرنے کے لئے ہے.








THE GREAT AHMAD SHAH BABA DURRANI

Emperor of Afghanistan




Ahmad Shah Durrani was bom in 1720 A.D. to Mohammad Zaman Khan Abdali and his wife, Zarghoona Alakozai. His grandfathers were Doulath Khan and Sarmasth Khan from the Atdali tribe, one of the two ruling tribes of Kandahar. The other one is Ghilzi. His birth place is believed to be Herat. Many Dunmis migrated there from Kandahar.

Ahmad Shah began climbing to power in 1745 A.D. and established the modern Afghanistan kingdom. He ruled over cities in Iran, Pakistan, India and Russian Turkistan for about 26 years. Those were excifing years ofpolitics, wars, and conquering. He died in 1771 A.D. at the age of 5 1.

Ahmad Shah is buried in Kandahar from where his family and tribe originated. Before rising to power, Shah

Hussien Hotaki of the Ghilzi tribe was ruling the country.

Ahmad Shah and his brother, Zulfakar Khan, were jailed by Shah Hussien in Kandahar in 1738 A.D./l 149 A.H. At this time, Nader Afshar of Persia moved against Afghan King Hotaki, with the help of other rival tribes. The Abdali Persians seized Kandahar aftertwo years ofstruggle. He ended the Afghan government of the Hotaki's dynasty. Soon Persian Nader freed Ahmad Shah and his brother, Zulfakar Khan, from jail. Nader had plans for the two brothers hoping they would be instrumental in the future military advances of

Iranians in Afghanistan. Nader's admiration continued to grow for the talented Afghan brothers. He-bestowed gifts and special favors on them. In a short time Ahmad Shah was promoted to the rank of general and became head of an Afghan Abdali regiment serving in Nader's army. Ahmad Shah was all this time with the Persian Nader, almost six years under his direct supervision and close company. Historians state that one time Nader personally told Ahmad Shah, ..."that after me you will  make a great ruler."

Some historians report that Nader Afshar caused numerous killings, a bloodshed, and ruined the culture and resources of Afghanistan to such a degree that no one could forget these cruel actions. The only benefit Ahmad Shah gained from Nader Afshar was his military training and administrative experience.

According to Iranian historian Jehan Kushayi Naderi, Nader Afshar became mentally ill because ofhis cruel activities and bloodshed. With the stress and confusion he could not trust anyone around him. He became crueler and started killing his generals and/or chiefs of his tribes (Afsharis and Kizilbashis).

People around him were troubled by his fearful state of mind.

Finally, Nader Buelli, his brother, along with the aid of many others plotted a coupe against him. The plan succeeded and Nader Afshar was murdered at night when Afghan Ahmad Shah was not around. His body was found at dawn in the Army Courtyard in Fatheh Abad near Mashhad. Thus, the powerful emperorship of Persia was ended.

As soon as Ahmad Shah found the report he safeguarded Nader's family and children, so nobody would harm or disgrace any member ofthe Royal family. In appreciation of this valued service and honesty, Nader's wife offered Ahmad Shah the famous and most significant Kohi Noor (meaning "mountain of light") Diamond which is now in the possession of the British Royal family.

Immediately, Ahmad Shah and his soldiers retreated to Kandahar, his homeland. He contacted all the tribes to foster national unity and to choose a head of the state as soon as possible. After hard campaigning against rivals he called forthe formation of the traditional Afghan National Loya Jirgah (Grand National Assembly). For nine days serious discussions were  held among the candidates in the Argah. Ahmad Shah kept silent by not campaigning for himself At last Sabir Shah, a religious chief, came out ofhis sanctuary and stood before those in the Jirgah and said: He found no one worthy for leadership except Ahmah Shah. He is the most trustworthy and talented for the job. He had Sabir's blessing for the nomination because only his shoulders could carry this responsibility. The leaders agreed unanimously. Ahmad Shah emerged supreme, gaining the king title of Dur-i-Durran (Pearl of Pearls).

In 1747 A.D./I 160 A.H., a true nation consisting of all the clans was established for the first time and was called Afghanistan. Ahmad Shah's tribal title Abdali was changed to the Durrani and was named Baba, Father of the Nation. His political fortune rose and rose. He extended his power to India in the East, to Iran in the West and toward the North to the Axes River. Since his youth, Ahmad Shah desired a permanent,

independent, united and strong Afghanistan that would be prepared for national progress and not disturbed by its neighbors.

In 1748 A.D., Ahmad Shah Baba entrusted his nephew, M. Loqman Khan, in Kandahar. He and General Sardar Jehan Khan travelled to Ghazni, Kabul, Jalal Abad and Peshawar.

These cities fell to his rule without resistance. Govemor Naser Khan, who was ruling in these areas, escaped to Lahore, India- He had proclaimed himselfin the region since Nader Afshar was murdered in Iran.

Ahmad Shah encouraged the residents of Peshawar to join the consolidation of the Afghan Empire and assist their brothers in conquering India where Muslim brothers were being suppressed by the Maghul rulers. The wise invitation was jointly accepted by those people. Ahmah Shah extended his trip to Lahore. Crossing the Indus he seized Attak and its surrounding areas. The governor ofPunjab, Shah Nawaz Khan

fled toward Delhi but was followed by Ahmad Shah. Ile Afghan ruler faced the 1,000,000 armies of Maghul led by General Mir Menu at Manpur on the Siltig River. The severe fight resulted in heavy losses on both sides. Finally, Ahmad Shah accepted the peace proposed by the Delhi rider. He retreated to Kandahar to strengthen his army. There he jailed his untrustworthy nephew who claimed independence in the absence of the king.

In 1162 A.H., Ahmad Shah made a second trip with his fresh army to meet Mir Manu in Punjab. This time the Governor of Punjab chose not to fight. He submitted to Afghan power asking for peace. He accepted payment of Rs. 140,000 in cash and was to send annually specified taxes to Kandahar, Afghanistan. To save his kingdom the Maghul king in Delhi ceded all territories west of the Indus River to the Afghan

emperor. On his return Alunad Shah reappointed Mir Menu as Governor of Punjab.

Arriving home in Kandahar, Ahmad Shah discovered another plot against him. This time Noor Mohammad Khan Solaiman Khil, one of the unsuccessful candidates of Shir Surklfs s Loya Jirgah had claimed leadership over Kandahar.

Noor Mohammad along with a few of his assistants such as Kado Khan, Mohabat, Osman and others were deposed and killed.

On his way from Punjab to Kandahar, Ahmad Shah was asked by the local leaders to accept the leadership of the Pashtuns tribes at Dera Ghazi Khan, Dera Ismail Khan, and Brahui of Kalat. These areas were thus joined with Afghan territories.

In 1163 A.H., Ahmad Shah moved with 25,000 soldiers to free Herat from the Persian rule. Here Amir Alam

Khan, a local Arab, was governing the city for Shah Rukh, ruler of Khurasan. Herat was reinforced and supported by Persians against the Afghan take over. After nine months of siege, Ahmad Shah directly engaged in a bitter and bloody battle until the city fell into Afghan hands. Amir Alain Khan escaped to

Mashhad. Ahmad Shah appointed Darwish Ali Khan Hazara as the governor of Herat. The Afghan king then proceeded to Mashhad, the capital of Shah Rukh, who was now helped by Amir Alam Khan, in controlling his territory. Ahmad Shah defeated both ofthem. The latter was killed in the fight outside the city. Ahmad Shah pardoned Shah Rukh because of his recent blindness and his strong youth's impression. He was also

reappointed as the ruler of Mashhad. The Afghan king then reappointed as the ruler of Mashhad. The Afghan king then proceeded to Nishapur but retreated to Kandahar because of the severe winter and to strengthen his army.

On his way back to Herat, Ahmad Shah delegated his Chief Minister, Shah Walikhan, with an armed force of 10,000 to regain and organize Northern Afghanistan. Shah Walikhan successfully accomplished the mission. He attached all cities to the new kingdom ofAhmad Shah, further unifying Afghanistan.

The north included Marva, Maimana, Andkhuoi, Shiberghan, Bulkh, Tashkurghan, Aibak, Bamiyan, Hazarajath, Kunduz, Kataghan, Badakhshan, Khanabad and Asterabad. New  administrators and controllers were installed to work forAhmad Shah. The Afghan king also left General Sardar Jehan Khan in

Herat with 5,000 soldiers to discourage any uprising by Persian forces in the occupied areas of Herat.

Early in 1751 A.D./I 164 A.H., Ahmad Shah rode to Nishapur for the second time attacking the city with heavy artillery. The shots were fired from a 500-pound cannon. The shots scared the people of Nishapur who submitted to Ahmad Shah easily.

On returning to his home Ahmad Shah had to show his force again to Shah Rukh who had forgotten his pardoning favors. In this show of force Shah Rukh was defeated. Ahmad Shah again exercised his generosity by reappointing the blind Shah Rukh as ruler of Khurasan. The only agreement was that

Khurasan would be consolidated and considered part of the Afghan kingdom.

While Ahmad Shah was busy fighting in Persia.and consolidating Northern Afghanistan, Mir Menu used the

opportunity to negotiate, with Moghul in Delhi, support against the Afghans. Then he refused to pay taxes to the Afghan ruler in Kandahar. For this reason and for the third time Ahmad Shah Durrani invaded India in 1751 A.D./I 165 A.H. The attack was carried out with great strength and Mir Manu was defeated with

great losses. Because of Ahmad ShaWs victories, the Indian government in Delhi feared his strength. However, Ahmad Shah did not continue invading due to the summer heat. Instead he sent an Afghan mission to integrate Kashmir into the Afghan empire.

In 1753 A.D./I 167 A.H., Mir Menu died. He was replaced by his three-year-old son. In fact, his mother,

Moghlani Begum, controlled the administration and politics. She was strong willed and sexually promiscuous. Her lack of character and wisdom fostered civil disorder, power seeking and

anarchy. She strengthened her ties with the Delhi government by marrying her daughter to Waziruldin, a powerful chief minister in Delhi. She broke ties with the Afghan government and ignored her husband's commitment to the Afghans. For the fourth time Ahmad Shah invaded India. He captured Lahore and entered into Delhi in 1757 A.D./I 170 A.H As usual Ahmad Shah allowed the Moghul Emperor Alamgir H (installed in 1754 A. D. ) to remain in power. In return he accepted the Afghan government in Kashmir, Purjah, and Sindh. Ahmad Shah sent another army to fight and subdue strong Mahrattas and Jets. His army reached as far as Agra with success. He also appointed his son, Timur Shah, to rule over Lahore and its surrounding territories.

During this trip Ahmad Shah also arranged to marry a daughter of Alamgir 11 to his son, Timur Shah. The Indian emperor gave Timur Shah the City of Sirhind as a wedding gift (dowry). Ahmad Shah left Delhi satisfied with the successes and pleasure of India. Being bored, homesick, and not able to tolerate the summer heat and cholera in Delhi, Ahmad Shah Baba returned to his home in Kandahar. At this time he wrote a poem illustrating his love and devotion to his country:



My Love for Afghanistan



Bloody chests are full of land-love-affair Youths sacrifice heads, and call it only fair.

Relief comes to me when I come to you Anxiety snakes in my heart when I am far from-you.

No matter the increase in lands I capture It's the beauty of your gardens I'll never forget.

Discard I the magnificent throne of Delhi When I remember the summits of Afghan mountains.

The legacy of Hamid and Farid times returns When I run victorious all around.

Ahmad Shah will not forget your legacy Even if he conquers the world in whole.

If the universe comes into either hand I'll prefer your bare and naked deserts.

(Translated by R. Nazari)



Timur Shah didn't rule Punjab or the cities in Northern India. The Sikhs launched a revolt in Amritsar. It was toppled by the great Afghan General Sardar Jahan Khan. Then the Mahrattas and Hindus under Raghunath Rao fought agamst the Afghans in Lahore in April 1758 A.D./I 171 A.H..The Afghans got out and waited for another chance. Adina Beg stayed as Governor of Lahore.

At this time, Nasir Khan of Brahui-Baluch in Kalat, disobeyed and broke his loyalty to Ahmad Shah, probably due to Persian or Moguls provocation. Ahmad Shah met Nasir Khan for the second time. He used diplomacy rather than power in handling the Baluch ruler. Ahmad Shah authorized Nasir Khan to keep the local ruling and was asked in return to support the Afghans in their wars, and also to not take sides with the Afghan enemies. The diplomacy worked as Nasir Khan delightfully agreed and did swear loyalty to Ahmad Shah Durrani.

Forthe fifth time, Ahmad Shah invaded India, October 1756 A.D., recapturing Punjab. He fought Mahrattas in many areas. His most famous and courageous battle was noted at Panipat, January 14, 1761 A.D./I 174 A.H., where Mahratta, Hindu and Sikh forces were destroyed. Again Delhi was conquered at the traditional Pampat Battleground by the hands of Ahmad Shah Durrani. Historians believe this serious Afghan victory in Panipat opened the door for Britain!s future occupation of India.

Ahmad Shah Durrani helped Shah Alam II, son of Alanigir 11, to stabilize and rule India after he left the country for his own land. Ahmad Shah even sent Royal Orders (Farmans) to most Indian provinces and to British Robert Cline in Calcutta to recognize the rightful government under Alam Il. The Farmans received positive responses. Ahmad Shah Durrani left Delhi for Kandahar in the spring of 1761 A.D./I 174 A.H For the sixth time, in February 1762 A.D./I 175 A.H., Ahmad Shah made his excursion to India for the purpose of

putting Sikhs under control. It took two Years for the residents to take Punjab and reestablish their own government. Ahmad Shah Durrani learned the news of the Sikhs' freedom. He came to India for the seventh time in October 1764 A,D./I 178 A.H., and recaptured Lahore. After sometime, the Sikhs started guerilla style attacksagainst the Afghan army when the caravans were returning home to Kandahar. Ahmad Shah Durrani for the eighth time returned to India to subdue the Sikhs in 1766-67 A.D./1180-81A.H. He occupied Lahore easily. This time he pressed the City of Amritsar destroying places and subjucated the people. At this time Britain backed Indians in Bengal. Because of summer heat and some problems at home, Ahmad Shah decided to return to Kandahar and delay activities in India.

In 1769 A.D./I 183 A.H., Ahmad Shah Durrani rode to India

for the final two tries of preventing Sikh revolts and uprisings.

This time he did not succeed due to his illness. He suddenly

developed cancer of the face which forced him to look for his

recovery. Some have called the malady an uIcer. None-the-less,

it deformed his nose; the great man wore an artificial silver nose.

The rumor of his bad health spread around the empire and

people began to turn against him. In the East, the Sikhs

weakened the Afghan empire with the usual uprisings. In the

North, instability reigned in some cities. They proclaimed

freedom. The Amir of Bukhara claimed some other regions.

Ahmad Shah reached Bukhara but preferred not to fight against

his Moslem brothers to avoid killings. The Amir of Bukhara

accepted the terms of peace that the Amu Darya(River) will be

recognized as a boundary dividing the land ofAhmad Shah and

Bukhara.

The Amir of Bukhara (Murad Beg) in consideration of good   

faith presented to Ahmad Shah Durrani the highest and

most religious Kherka-i-Mubarak, the clock wore by the

Prophet Mohammad (PBUH). Excited and delighted Ahmad

Shah Durrani brought the Kherka-i- Mubarak to Kandahar with

special honor and ceremonies. To house the grandiose gift, the

king constructed an artistic building near the Royal Court. It is

adjacent to a huge beautifid mosque. The mosque and

Kherka-i-Mubarak both still exist in splendor- Every day, large

numbers of people go there to pray.

'Me Persians in Mashhad forgot the glory of the

Afghan empire. Nasrullah Mirza, son of Shah Rukh, with the

assistance of Zards in Shiraz and the Kurds claimed

independence. Ahmad Shah Durrani with his iron fist moved to

Khurasan in 1769/70 A.D./I 183 A-H..Mashhad was besieged.

This could be counted as the final victorious triumph of the

Afghan ruler. Ahmad Shah Durrani was always kind to blind

Shah Rukh. So, Shah Rukh was again reappointed as ruler of

Khurasan. To prove his loyalty in return of this favor Shah

Rukh, gave his daughter in marriage to Timore Shah, the second

son of Ahmad Shah Durrani.

As Ahmad Shah Durrani's final days of life were soon                 

approaching, he designated Timore Shah Durrani as his heir.

Then the Emperorwent to the Sulaiman Mountains nearthe east of Kandahar waiting in peace and agony. The cancer or ulcer increased in the upper part ofhis nose so much so that his words were not understood. In his final days, he had to be fed. Peace came upon him in October 1772 A.D./I 186 A.H. in Kandahar

where he is buried in a prestigious mausoleum.

Reflections on

Ahmad Shah Baba Durrani's Life



Ahmad Shah Durrani strictly believed in God and honored his instructions. He was knowledgeable in religion and The influence of Sufiism is evident in King Durrani's ambitions. He followed two great religious leaders, Shah Fuqurullah of Jalalabad City and Miya Mohammad Omar of Peshawar City. It is disclosed

that some 17,500 followers of religious leader Miya M. Omar Sufi aided Ahmad Shah's army in the famous Panipat battle near Delhi, India, bringing the distinguished Afghan victory.

Ahmad Shah Durrani firmly imposed Afghan ways and promoted Afghan family character. During his reign, building national unity was stressed to such a degree that tribal feuds gradually and steadily collapsed. His policies stressed equality and freedom for individuals were expanded. Friendship treaties were formulated with neighboring states based upon the principle that freedom is a natural right of all races.

As amoral grandeur, Ahmad Shah Dun-dni steadfastly supported the Afghan code of honor, customs and characters under the essence of Islam. The Afghan ruler accepted other cultures by inviting the right to coexist in the land of Afghans free of any discrimination. His only terms were that others should appreciate Afghans and be no threat to their independence.

Ahmad Shah was not only a heroic warrior but also an elegant and charming poet. His poetry and prose are classics with political, religious, humanitarian and national overtones.

Ahmad Shah wrote tender, powerful, simple, and sensitive poetry. Like other oriental poets, his poetry speaks of grief, satire, bitterness, joy, reverence and humility. According to the Afghan historian and literary scholar, Prof Abdul Hai Habibi, Ahmad Shah wrote some 2,500 poems.

Professor Habibi compiled the poems with strenuous effort and published the Dewan in 1319. The book is a monumental volume of magnificent poetry and prose Ahmad Shah wrote in his native mother tongue, Pashtu.

Internationally known nineteenth-century philosopher, Sayyed Jamaluddin Afghani writes in his famous book, Tetmat-al-bayan fi Tarikh-al-Afghan, (published in Arabic) that Ahmad Shah took great interest in all his tribes and considered them all for strengthening national unity. He gave equal attention to all of them. He formed a nine-member council that represented each tribe from around the country for the purpose of advising him in all affairs. The council was powerful and heard in all matters pertaining to the country and building and  maintaining national unity.

Ahmad Shah was famous for being a just and fair leader. It is said that during his reign a lion and deer could live together and drink from the same well. During Ahmad Shah's reign there were administrative posts such as First Minister, Finance Minister, Controller, Tax and Revenue Minister, Chief Justice, Chief of Army, Minister of Defense, Interior Minister, ambassadors and others.

Historian Ghobar writes in Persian that Ahmad Shah Baba Durrani predominantly spent his life with sword, gun, battles and politics. His character and morals were supreme.

The public considered him a high religious personality. He advised his sons to treat criminals with respect and not to look down upon them. He taught his children not to bow their heads or backs during greetings. They were also encouraged to stay in contact with the learned and prominent.

English Colonel Milson writes that Ahmad Shah Durrani was constantly in contact with all his tribal people and their leaders. He sought their opinions in all national matters and followed Afghan traditions with keen interest. Milson witnesses that Ahmad Shah expressed to his nation, "I am your King. My duty is to keep you independent, preserve your pride and dignity, and to secure your prosperity and unity.

No comments:

Post a Comment